من حتی جوکترم (پرتقال)
"جیمی گریم" استندآپ کمدینِ بانمکمون دوباره برمیگرده. اون همچنان میتونه اینقدر بخندونتت که صورتت مثل یه کاریکاتور کج و کوله بشه؟!
شاید باورت نشه، ولی زندگی واقعی جیمی هم مشکلات و دردسرهای خودش رو داره. اما اون جیمی گریمه، نه یه آدم معمولی!! هیچکس نمیتونه جلوشو بگیره، چون همه چی بهنظر جیمی یه شوخی بزرگه.اون حتی واسه زندگی "دونالد ترامپ" هم جوک میسازه!
- اوه مگه میشه با ترامپ هم شوخی کرد؟
- آره. چهجووورممم!!
داستان جیمی و بامزهگیهاشو همیشه بخون. چون واسه بهترین بودن اول باید بخندی!
من خودم را باور دارم (مهرسا)
باور داشتن خودت کار آساني نيست.
بهتر است رازي را برايتان بگويم؛ همهي آدمها، نه فقط بچهها، در زندگيشان با اين سؤال روبهرو ميشوند که من به اندازهي کافي خوب، قوي يا سريع هستم؟ همه از خودشان ميپرسند که آيا ميتوانند از پس چالشهاي زندگي بربيايند يا نه؟
اعتمادبهنفس فرزند يا دانشآموزتان را با خواندن حرفهاي «پاپي» بالا ببريد. ببينيد که او چطور از پس موقعيتهاي ناراحتکننده و نگرانکننده برميآيد يا عصبانيتش را کنترل ميکند!
تسلط بر احساسات براي افراد کمسنوسال کار راحتي نيست، به همين علت بچهها به کمک ما نياز دارند! عبارتهاي اين کتاب، مهارت بچهها را براي مسلط شدن به عواطف و احساساتشان بالا ميبرد و حس ناامني را از آنها دور ميکند. به بچههايتان ياد بدهيد خودشان را باور داشته باشند، اين هديهاي است که تمام عمر برايشان ماندگار ميشود.
از آنجا که معلمها و والدين سختترين مسئوليت را بر دوش دارند، اين کتاب براي هردوي آنها مناسب است.
من خورشید هستم (پرتقال)
کتابی مصور که ستارهی خورشید را به کودکان معرفی میکند و با استفاده از لحنی بسیار شیرین و تصاویر رنگارنگ و دوستداشتنی، واقعیتهای علمی جالبی را برای آنها شرح میدهد.
خورشید را ملاقات کنید و داستانش را از زبان خودش بشنوید! خورشید درمورد حضورش در منظومهی شمسی و اهمیتش در ایجاد زندگی با لحن سادهای به کودکان توضیح میدهد.
من خوشحالم (نردبان)
من رزا پارکس هستم (پرتقال)
در این جلد از مجموعه آدم های معمولی دنیا را تغییر می دهند، دربارهی زندگی رُزا پارکس میخوانیم. او یکی از فعالان اجتماعی رنگینپوست سرشناس بوده که بخاطر رنگ پوستش، از کودکی رفتارهای تبعیضآمیز زیادی را در جامعه تحمل میکرده. او در این کتاب از سرگذشتش و وضعیت جامعهی امریکایی در آن زمان میگوید و اینکه چه اتفاقی افتاد که در برابر این نابرابری ایستاد و صدای عدالتخواهیاش را به گوش همهی دنیا رساند.
من زندگی هستم (هوپا)
من زنده ماندم طوفان کاترینا 2005 (پرتقال)
و هنگام فاجعه، قهرمانها برمیخیزند...
در این جلد دربارهی طوفان کاترینا که در سال 2005 اتفاق افتاد، میخوانیم. خانوادهی بَری میخواستند قبل از اینکه طوفان به خانهشان برسد، آنجا را ترک کنند، اما حال خواهر کوچک بَری به شدت بد شد و آنها به اجبار در خانهشان ماندند تا طوفان را پشت سر بگذارند.
اولش به نظر نمیرسید کاترینا، طوری که هواشناسان پیشبینی کرده بودند، آنقدرها طوفان سختی باشد، ولی آببندها شبانه شکستند، سیل بَری را از خانوادهاش جدا کرد و دنیایش به معنای واقعی کلمه دگرگون شد. آیا او میتواند یکه و تنها از یکی از مرگبارترین طوفانهای قرن جان سالم به در ببرد؟
من زنده ماندم-سونامی ژاپن 2011 (پرتقال)
در این جلد دربارهی سونامی ژاپن که در سال 2011 رخ داد، میخوانیم. بِن که چهارماه پیش پدرش را از دست داده، به محل تولد او در ژاپن سفر می کند. جای خالی پدر هرروز بیشتر و بیشتر احساس میشود اما بعدش دیگر تنها درد و غم نیست که بن را آزار میدهد. از یک روز صبح غم تبدیل میشود به ترس: اول، زلزلهای وحشتناک دهکدهی ساحلی آرامِ محل اقامت آنها را به لرزه درمیآورد و تقریباً خانهی عمویش را ویران میکند. بعد آب اقیانوس بالا میآید و سونامی عظیمی به راه میافتد. سیل بِن را از خانوادهاش جدا میکند. حالا او در کشوری غریب، هزاران کیلومتر دورتر از خانهشان، تک و تنها مانده است. آیا بِن میتواند آنقدر با قدرت بجنگد که از یکی از هولناکترین فجایع تاریخ جان سالم به در ببرد؟
من زنده ماندم-کشتی تایتانیک 1912 (پرتقال)
در این جلد دربارهی غرق شدن کشتی بزرگ و معروف تایتانیک میخوانیم.
جورج همراه با خواهر کوچکش، فیبی و عمه دِیزی سوار بر کشتی مشهور تایتانیک در حال گذر از اقیانوس هستند. این کشتی بزرگ و مشهور با صدها اتاق و مهمانهایی از سراسر دنیا، بهترین مکان برای ماجراجوییهای جورج است؛ اما جورج زمان زیادی برای گشتوگذارش پیدا نمیکند: کشتی تایتانیک با یک کوه یخ برخورد میکند. جورج که همیشه از مهلکهها گریخته، باید راهی برای نجات خود و خانوادهاش پیدا کند...
من زنده ماندم-کولاک 1888 (پرتقال)
در این جلد دربارهی کولاک سال 1888 میخوانیم. جان هِیل یازدهساله قبلاً از زمستان سختی در داکوتا جان سالم به در برده، ولی این بار گرفتار یکی از مرگبارترین کولاکهای تاریخ آمریکا شده است. در روزی گرم که هرگز انتظار طوفان نمیرود، کولاک مانند هیولایی به بخشهایی از آمریکا حملهور شده و جان در میان برف و بوران کورکننده گم شده است. باد وحشتناک همچون پتک مدام بر سر و صورتش میکوبد و در گوشهایش زوزه میکشد، طوری که احساس میکند با جانوری درنده داخل قفس گیر افتاده و آن جانور سعی دارد تکهتکهاش کند.
آیا راهی برای رهایی از این یخبندان کابوسوار و بازگشت به خانه برای جان وجود دارد؟ چطور؟ او که حتی تا چندقدمی خود را هم نمیتواند ببیند...
من ساکاگاوا هستم! (پرتقال)
در این کتاب از مجموعهی آدمهای معمولی دنیا را تغییر میدهند، با زندگی ساکاگاوا آشنا میشویم، زنی که یک آمریکایی بومی بود و هیچکس از او انتظاری نداشت جز اینکه ازدواج کند و فرزند بهدنیا بیاورد. اما امروزه به عنوان زنی شناخته میشود که همراه گروه کاوشگران سفرهای سختی را تجربه کرده و به آنها کمکهای زیادی رسانده است.